نيشابور به علت شرايط ويژه جغرافيايي و موقعيت ويژه در تاريخ ايران و اسلام از همان صدر اسلام مورد توجه بسياري از بزرگان حوزه تمدن اسلام بوده است كه با انگيزههاي گوناگون كسب علم، تجارت، زندگي و سكونت، فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي و... به اين شهر آمده و ماندگار اين ديار شدهاند. شماري از اصحاب پيامبردر اين شهر مدفونند كه به علت زلزلهها، يورشها و ويرانيهاي پياپي دقيقا محل آرامگاه آنان را نمي دانيم ولي به هر تقدير از محدوده مضجع شريف آن بزرگان اطلاع اجمالي داريم و در اين شهر علاوه برخيل بيشمار دانشمندان كه در اين سرزمين آرميده اند. اين شهر به بركت حضور و وجود بقاع متبركه شماري از علويان و امامزادگان نيز متبرك شده است. كه تا اوايل قرن ششم هـ.ق بيش از 4300 دانشمند و اديب از اين شهر برخاستهاند. امروز نيشابور مديون بزرگ مردان و انديشهوراني كه از خاك پاك نيشابور برخاستهاند و در عرصههاي مختلف افتخاراتي را براي نيشابور به ارمغان آوردهاند كه ما در اينجا به ذكر ستارههاي درخشان اين ديار ميپردازيم از جمله:
1 |
ابوالقاسم عبدالرحمن بن علي نيشابوري ملقب به "بقراط الثاني" |
|
15 |
عبدالرحم سلمي نيشابوري |
|
29 |
حسن متكلم نيشابوري |
2 |
علي بن عبدالله بن احمد نيشابوري |
|
16 |
محمد بن يحيي سيبك نيشابوري
|
|
30 |
مسلم بن حجاج نيشابوري |
3 |
ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد حمدويه نعيم بن الحاكم مشهور به "ابوعبدالله الحاكم وابن البيع"
|
|
17 |
سيفي نيشابوري
|
|
31 |
رفيع مروزي |
4 |
شيخ عبد الجواد متخلص به " اديب نيشابوري" |
|
18 |
شاه محمود نيشابوري معروف به "زرين قلم"
|
|
32 |
محمد محروق |
5 |
اميرالشعراءعبدالملك برهاني |
|
19 |
شطيطه نيشابوري
|
|
33 |
ابوعبدالله معزي نيشابوري |
6 |
محمد بن يحيي بن اسماعيل بن عباس معروف به "ابوالوفاء بوزجاني" |
|
20 |
صدرالدين نيشابوري |
|
34 |
ابوبكر منذر نيشابوري |
7 |
عبدالملك بن محمد ثعالبي معروف به "ثعالبي" |
|
21 |
شيخ ابوالحسن محمد بن يوسف عامري نيشابوري
|
|
35 |
ابوالفضل ميداني نيشابوري |
8 |
احمد بن محمد بن ابراهيم معروف به "امام ثعلبي" يا "ثعالبي" |
|
22 |
فريدالدين عطار نيشابوري |
|
36 |
محمد حسين نظيري نيشابوري |
9 |
امام الحرمين جويني فرزند عبدالله بن يوسف ملقب به "عبدالملك نيشابوري" |
|
23 |
عميد الملك كندري |
|
37 |
ابوعلي نيشابوري |
10 |
ابوعلي حسن بن محمد ميكال مشهور به "حسنك" |
|
24 |
فضل بن شاذان |
|
38 |
ابوالقاسم نيشابوري |
11 |
ابوالفتح عمر بن ابراهيم مشهور به "خيام نيشابوري" |
|
25 |
ملا مقيم فوجي نيشابوري |
|
39 |
اسحاق نيشابوري |
12 |
ابوعلي دقاق نيشابوري |
|
26 |
ابوالقاسم قشيري ملقب به "زينالاسلام" |
|
40 |
جعفر نيشابوري |
13 |
استادالائمه رضيالدين نيشابوري |
|
27 |
محمد كاتبي ترشيزي ملقب به "شمسالدين" |
|
41 |
واحدي نيشابوري |
14 |
سيد سراج الدين سگزي متخلص به "سراج" |
|
28 |
محمد غفاري كمال الملك |
|
|
|
خیام عطار
نيشابور امروز نيز افتخار آفرينان فراواني دارد كه ذكر همه آنان در اين مختصر نميگنجد و تنها اشاراتي به اين بزرگواران مينمائيم از جمله:
يغما (شاعر خشتمال نيشابوري)، دكتر محمدرضا شفيعي كدكني، محمدبيرياي گيلاني (شيدا)، دكتر رجبعلي مظلومي، آيت اللهالعظمي وحيد خراساني، استاد پرويز مشكاتيان، خسرو شاهاني، پروفسورحسين صادقي، مرحوم فريدون گرايلي، مرحوم پهلوان يعقوب علي شورورزي و...
يغما، شاعر خشتمال:
من رسالت دارم اندر شعر، جاي شبهه نيست شعر من وحي من و ديوان من قران من
مي نويسم شعــر با انگشت اندر خشــت خام گر بهـاي خامه و دفتـر نشـد امكان من
پشـت مي مالـم گـه خـارش به ديـوار ضـخيـم تا نخاراند زمنت، پشـتم انگشــتان من
مـرده مـن بيكفـن از فقــر بايــد شـد به خاك باخداي خويش، اين است اخرين پيمان من
حيدر يغما در سال 1302 در روستاي صومعه از توابع نيشابور به دنيا آمد. دوران كودكي را در روستاي محل تولدش سپري كرد و در نوجواني با يك خانواده اربابي راهي نيشابور شد. سال هاي قبل از خدمت سربازي را كارگر منزل ارباب بود و بعد از انجام خدمت نظام به نيشابور بازگشت و كارگري پبشه نمود. سواد نداشت و در سي سالگي ازدواج كرد.
يغما در حدود 40سالگي اولين ابياتش را سروده و طي 24 سال از عمر شاعري اش بيش از 40000بيت شعر سروده است و اين در شرايطي بود كه درون مايه اصلي شعر اوليه اش مسايل ديني، مدح ائمه اطهار(عليهم السلام) و حكايات و روايات مذهبي بود. سبك شعرش به تعبير ادبي سهل و ممتنع است و به روايت عوام، همه فهم. با هيچ چيز به اندازه بيابان انس نداشت و هرگز از شبگردي خسته نمي شد شعرهايش سراسر ستايش شب است و تنهايي و سكوت و بيابان.
در سال 1347 اولين مجموعه شعرش را با عنوان «اشك عاشورا» چاپ كرد. سه سال بعد (1350) موفق شد با چاپ قبوض پيش فروش 50ريالي هزينه چاپ رباعياتش را فراهم كند، در حالي كه تنها وجه معاش يغما كار يدي و خصوصاً خشتمالي بود.
در سال 1355 نخستين مجموعه غزلياتش را با همكاري يك دوست متمول نيشابوري در پايتخت چاپ كرد. 10سال بعد از آن با همت چند تن ديگر از دوستان خانوادگي وي «سيري در غزليات يغما» چاپ و منتشر گرديد. از ديگر آثار كه در مورد يغما منتشر شده «منتخب رباعيات يغما» و «شاعر خشتمال» و «ديوان حيدر يغما» مي باشد. يغما را هر كه يك بار مي ديد و مي نشست، هرگز رهايش نمي كرد و از يك بار بيشتر هر كه شعرش را مي شنيد، اگر هم اولين بارش بود عاشق مي شد.
يغما در اسفند ماه سال 1366 به ديار ابدي شتافت. الهام و ايمان اصلي در طرح مربع شكل بناي آرامگاه يغما، از شغل شاعر؛ يعني خشت مالي نشات گرفته است. اين بنا در فاصلهي ميان باغ خيام و باغ عطار، در ميان قبرستاني عمومي، محل دفن شاعر، ساخته شده است.
نان اگر بردند از دســت تو، نان از نـو بســـاز در طريق عشـــقبازي تا به كي بايد دويــد؟
جان اگـر از پيـكرت بردنـد، جان از نـو بســـاز تا به كي اميدواري؟ بر هـدف بايد رســــيد
آب اگــر بـر روي توبســتند بي باكـان دهــر هر دو گيتي در بهاي يك نگه بايد فروخـــت
توز اشـك ديــدگان، جــوي روان از نوبســاز نقد جان گر خواست بهر بوسهاي، بايد خريد
سركشان را رسم خانه سوختن آسـان بود غرق خون به بايد آن جسمي كه بايد خاك شد
تا تورا دست است در تن، خانمان از نو بساز بر فــراز دار به قــدي كـه مـي بايــد خميــد
خسـتگان را رســم و راه سـاختـن بود از ازل شهد شيرين شهادت خورده، ني جام شراب
گر جهـــان تو برند از كف، جهـان از نو بســاز گر به زيـر تيغـــها دم بر نمــي آرد شهـيـــد
خيره سرها را، سري باشد به ويران ساختن اي ســوار مركب خورشــيد! خاكي كن ركاب
گركه ويران شد به رغم سركشان از نو بساز زان كه راه عشـــق را با سينه مي بايد خزيد
شكــوه ات از آســمان بي جا بــود اي آدمي گر كه يغما ساكــن كوي تو شد عيبش مكن
تو خداونـــد زميــني، آسـمـان از نو بســــاز با پر و بال شكســـته ز آشـــيان نتــوان پـريد
كيست خورشيد فلك تا بر تو صبحي بردمد؟
خود بكوش و مطلعي بهتر از آن از نو بساز
شعر اگر شعر است و بر دل مينشيند خلق را
گر زبانت لال شد يغما! زبان از نو بساز